hanozhastam

سانتیاگو ، پاناما - بازمانده از مراسم فرقه ای که باعث کشته شدن دختر و شش نفر دیگر در یک روستای دورافتاده در پاناما شد ، می گوید که به او دستور داده شد که چشمان خود را ببندد ، در طی مراسم مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بیهوش شد. 14 شرکت کننده زنده مانده در بیشتر اوقات درمانده ، بی حد و حصر ، ناخودآگاه یا بی بین بودند. بنابراین حقیقت در مورد آنچه در مراسم عجیب اتفاق افتاده است فقط ممکن است در محاکمات 9 روستاییان متهم شود. هفته گذشته ال Terrón.Blanco از تخت بیمارستان خود در نزدیکترین شهر ، سانتیاگو گفت که او به جلسات نماز قبلی در کلیسای بداهه در یک ریخته چوبی طولانی رفته بود. اما این بار ، لحن تغییر کرده بود ، و او با میل خود نرفت. فرقه ، که حدود سه ماه در روستا فعالیت می کرد ، پس از دید یک عضو تغییر کرد و به واعظان غیر روحانی گفت که آنها "اعلام شده اند" برای از بین بردن کافران. دینا بلانکو در طی مصاحبه ای در بیمارستان لوئیس فابرگا در سانتیاگو ، پاناما ، در 19 ژانویه 2020 ، صدمات را به پشت خود نشان داد. باید بیاید "خواه آن را دوست دارید یا نه". بنابراین او رفت - به همراه دختر 9 ساله خود که صرع داشت ، پسر 15 ساله و پدرش. پدر و پسرش موفق به فرار از بلانكو شدند و دخترش اینس چندان خوش شانس نبودند. وقتی به آنها رسیدند ، به آنها گفته شد كه چشم خود را باز نكنند ، و دست های دیگران را بگیرند و دعا كنند كه نمازگزاران احساس كنند كه از نظر جسمی در حضور هستند. از پروردگار. "من احساس کردم چیزی به سرم اصابت کرده است ، و پس از آن من آنچه را که برای من اتفاق افتاده است را نمی دانم."

صدای طبل و سوت و جیغ و داد و فریاد. مقامات می‌گویند که برخی از the مجبور به پوشیدن لباس شده‌اند و از میان شعله‌های درخشان عبور کرده‌اند که بدترین آن‌ها هنوز فرا نرسیده است. در اواخر آن شب یا در ساعات اولیه صبح روز ۱۴، یک عضو فرقه نزدیک شد و به او گفت که دخترش بخاطر وجود خدا کشته شده‌است." ۳۰۰ نفر از ساکنان آن باید ساعت‌ها در طول جاده‌های باریک و پر از گل به سوی قایق‌هایی که می‌توانند آن‌ها را در امتداد رودخانه به روستاهای دیگر حمل کنند که برق، تلفن، درمانگاه بهداشتی و پلیس در شهر سانتیاگو، بلانکو باید در حال بررسی آسیب‌های داخلی باشند که او کبودی‌ها بر روی شکم، عقب و دست از کتک زدن‌ها داشته باشند. او درباره اینس گفت: "من زمان زیادی را صرف او کردم، برای درمان بیماری او که ۳ دلار هزینه داشت، قرص خریدم، " اکنون دیگر او را در خانه دارم، " این بزرگ‌ترین رنجی است که من دارم."